حتی اگه موقع پختن خورشت بامیهmuse گوش بدی
و موقع خرد کردن لیمو عمانی بالا پائین بپری و جیغ بزنی:
I won't let you bury it
بازم من دوست دارم.
من پارسالم دوست داشتم.وقتی که توی اتاقی که سقف بلندی داشت نشسته بودی و پوستت گرم بود و چشمات نمناک.
muse گوش می دادی و وول می خوردی...و همش یه دنیا دست توی دلت به دیوارا چنگ می زدن.
من اونموقع هم دوست داشتم..کودک ِ من..
ببخش مرا اگر باید چیزهایی را می گفتم اما نگفتم.
من دوست می دارم تو را ای "من".
با گیسوان بیقرار و با چشمان نمناکت.
Maybe I'm narcissus
But if it's like this
Let it be