It is a strange sort of pain "to die of yearning for something you'll never experience"

Tuesday, December 24, 2002



بازی در صحنه
در حضور دیگران می گویم تو محبوب من نیستی
.و در ژرفای وجودم می دانم چه دروغی گفته ام
می گویم میان ما چیزی نبوده است
.تنها برای این که از دردسر به دور باشیم
شایعات عشق را، با آن شیرینی،تکذیب می کنم
.و تا ریخ زیبای خود را ویران می کنم
،احمقانه،اعلام بی گناهی می کنم
،نیازم را می کشم،بدل به کاهنی می شوم
عطر خود را می کشم و
.از بهشت چشمان تو می گریزم
نقش دلقکی را بازی می کنم،عشق من
،و در این بازی شکست می خورم و باز می گردم
،زیرا که شب نمی تواند،حتی اگر بخواهد،ستارگانش را نهان کند
،و دریا نمی تواند حتی اگر بخواهد
.کشتی هایش را
-----
نزار قبّانی

Hypersmash.com