It is a strange sort of pain "to die of yearning for something you'll never experience"

Thursday, October 30, 2003

.......
Shell smashed, juices flowing
wings twitch, legs are going,
don't get sentimental, it always ends up drivel.
One day, I'm gonna grow wings,
a chemical reaction,
hysterical and useless

(Radiohead)


دیشب خواب دیدم موهام بلند شده و اینکه یه مردی که در حال عشق بازی بود منفجر شد.
و تیکه هاش روی دیوار افتاد مثل عکس لیوان آقای علیرضا. و بعدش هم زنه منفجر شد. و ذره هاش که پاشید به دیوار درست بین ذره های مرده قرار گرفت. مرتب و منظم.
خیلی خوشحالم امروز.


Monday, October 27, 2003

My V's

I’m a virago
Who has lost what they call virtue
I got you on your knees with my velvet virgate full of virtual senses
I touched your virility
I was not voracious
There was no vomit
It was not virose
It was not vast
It was you….

See…I’ve learned my V’s quit good!



Sunday, October 26, 2003

Karma police
I've given all I can,
it's not enough,
I've given all I can
but we're still on the payroll.

(Radiohead)

Wednesday, October 22, 2003


نگاهم می کند، می خندد،کج می شود.
می گویم: به زودی خودم را خواهم کشت.
می گویم: می خواهی تو را "هم" خبر کنم؟
می گویم: باورم نمی کنی؟
می گویم: مردن من در نمردن من است.
می گوید: چه خوب،فلسفی حرف می زنی!
و سپس
نگاهم می کند، می خندد،کج می شود...پسری که کمتر از انگشتان یک دستم او را دیده ام.

Saturday, October 18, 2003


از خانه ات بیرون آمدم.
مرد راننده چه مهربان بود.
به میدان رسیدیم.
میدانها گریه ام می اندازند.
این همه چراغ و چه تنها..
زیبا بمان.
موهایت را شانه بزن.
چشمهایت را ببند.
بخواب.




وقتی مُردم مرا بسوزان.


It makes me feel empty when you sleep.
It’s like a valley too deep.
Makes me feel I’m cheap.
What do you want to keep?
One thing I know is that I’m a creep.

Wednesday, October 15, 2003


مردک سر حالی که چاق بود و کم مو بویت را بر پوست دستم پخش کرد.در خیابانهایی که به خانه تو می رسند راه می رفتم امروز و بو می کردم دستم را.چه غریب که هیچوقت آنجا ندیدمت.
چه خوب می شد اگر یکروز آنجا می دیدمت..اتفاقی... قدمهایت بلند و بی اعتنا..دست در جیب.چه عجیب که یک نوا را زمزمه می کردیم... چه عجیب که دیر فهمیدیم نواهامان یکی بوده اند...چه هولناک بودیم...چه کم حرف...
کاش می دیدمت یکروز... اتفاقی...
شاید می ایستادیم و از کثیفی هوا می گفتیم. از مستی، از موسیقی.شاید هم بدون توقف سری برای هم تکان می دادیم و خیره می شدیم در چراغهای مبتذل اغذیه فروشیهای خستهء پیش رویمان.می دانی،کسلم می کند.
به خانه که رسیدم خودم را شستم... از ملال همیشگی آن خیابان که همه سرگیجه های مرا در خودش دارد...از تماس شتابزده ای که مرا می ترساند...از همه چیزهایی که به یاد می آوردم...
اینجا نشسته ام...بویت همچنان باقیست روی پوست غمگین من.
من خسته ام و موهایم جایی روی سرم پیچ خورده است.نمیبینمشان.
کاش می دیدمت یکروز... اتفاقی...قدمهایت بلند و بی اعتنا...

Tuesday, October 14, 2003

I’m happy
I’m scared
I’m breathless
I’m confused
I’m prepared
I’m unsure
I’m silent
I’m thin
I’m scared
I’m scared
I'm me
You know that, right?

Friday, October 10, 2003


شوری اشکهایم خراشهای صورتم را می آزارد
داغ می شوم
دستهایم درد می کنند
مو هایم را نمی بینم
من نیستم
در نزن
برایم نامه بنویس

Wednesday, October 08, 2003


نگاهتان می لغزد بر حلقه غمگین کمرم
بر پوست آفتاب زده و پر از خط دستانم
بر گیسوان بر هم ریخته ام
مرا نمی شناسید
لباسهایم برایتان غریبه است
همینطور خنده های پر صدایم
مرا نمی شناسید و این قلقلک می دهد تنتان را
جابجا می شوید، نا آرام و شتابزده
با قدمهای پر غرور و کودکانه تان
پلکتان می پرد
این همه را میبینم
همچنان دلپذیرید
میلی ناگهانی مرا فرا می گیرد
میل در آغوش کشیدنتان
چون تمامی کودکانی که نزاده ام



Tuesday, October 07, 2003


مردانی می بینم خیس
در آغوششان زنانی آشفته
مردانی می بینم گرسنه
در آغوششان زنانی گنگ
مردانی می بینم مغلوب
در آغوشششان زنانی گریان

راه می روم میانشان:آشفته و گنگ و گریان

Sunday, October 05, 2003


برای دیدنت
گیسوان بی رمقم را خواهم آراست
لبخند خواهم زد
زیبا خواهم ماند

Thursday, October 02, 2003

Been thinking about you, and there's no rest,
shit I still love you, still see you in bed.
But I'm playing with myself, what do you care,
when I'm not there.

All the things you've got,
she'll never need,
all the things you've got.
I've bled and I bleed to please you.

Been thinking about you.
(Radiohead)

Wednesday, October 01, 2003

I have honored your request for silance
and you washed your hands clean of this...

(alanis morissette)
Hypersmash.com