It is a strange sort of pain "to die of yearning for something you'll never experience"

Saturday, October 18, 2003


از خانه ات بیرون آمدم.
مرد راننده چه مهربان بود.
به میدان رسیدیم.
میدانها گریه ام می اندازند.
این همه چراغ و چه تنها..
زیبا بمان.
موهایت را شانه بزن.
چشمهایت را ببند.
بخواب.




وقتی مُردم مرا بسوزان.


No comments:

Hypersmash.com