It is a strange sort of pain "to die of yearning for something you'll never experience"

Saturday, July 31, 2004



دخترک باریک و افسرده است.
می گذارم برایم توضیح دهد.این شغل اوست.
انگشتانش روی صورتم می لغزند.
نفسم را حبس می کنم.
چشمانش تر می شوند.
غمگنانه زیباست.
بی حوصله است. می خندانمش.
چشمانش تر می شوند.
دیگر هیچ نمی گویم.
می گذارم برایم توضیح دهد. این شغل اوست.


No comments:

Hypersmash.com