It is a strange sort of pain "to die of yearning for something you'll never experience"

Monday, October 03, 2005



یا فکر کن که من نمی ترسم
نه از 3 تا تلفن بیشتر
نه از 3 تا قهوه بیشتر
نه از 3 تا کوفت دیگه
اصلا ً اینا هم نه
تو فکر کن من صمیمیت حالیمه...گفتم فقط فکر کن..
چشاتو ببند
و خودتو ببین که داری توی یه تونل دراز می دویی
همینطور یه ریز می دویی و نمی رسی.
آهان...خوبه...
ترسناک شد، نه؟
می خوای بزنی به چاک، نه؟
حالا می دونی یکشنبه هاو دوشنبه هاو سه شنبه هاو
چهارشنبه هاو پنج شنبه هاو و جمعه هام چه جورین!
دِ حالا بنال بینم...هنوزم می خوای جای من باشی؟





ۀ
داری میری درم ببند.

No comments:

Hypersmash.com